دیکشنری
داستان آبیدیک
counter agent
ka͡ʊntəɹ e͡id͡ʒənt
فارسی
1
عمومی
::
عامل خنثی كننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COUNT NOSES
COUNT OFF
COUNT ON
COUNT ONE'S CHICKENS BEFORE THEY HATCH
COUNT OUT
COUNT PALATINE
COUNT TO TEN
COUNT UP
COUNT UP TO
COUNT WITH
COUNTABILITY
COUNTABLE
COUNTDOWN
COUNTENANCE
COUNTER
COUNTER AGENT
COUNTER APPROACH
COUNTER ATTACK
COUNTER ATTITUDINAL ADVOCACY TASK
COUNTER ATTRACTION
COUNTER CHECK
COUNTER CLAIM
COUNTER EXAMPLE
COUNTER INTELLIGENCE
COUNTER INTUITIVE
COUNTER JUMPER
COUNTER NOTICE
COUNTER OFFER
COUNTER ROTATION
COUNTER SPACE AND ANTI SATELLITE (ASAT) CAPABILITIES
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید